جدول جو
جدول جو

معنی امیر کلا - جستجوی لغت در جدول جو

امیر کلا
از توابع دهستان بابل کنار بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ مَ)
دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل، واقع در 11000گزی جنوب بابل، موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی است، سکنۀ آن 600 تن است. آب آن از رود خانه کلارود و محصول آن برنج، پنبه، نیشکر، غلات، صیفی و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دهی است از دهستان زانوس رستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 42هزارگزی جنوب نوشهر با 150 تن جمعیت. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
قصبه ای است از دهستان پازوار بخش بابلسر شهرستان بابل با 5000 تن سکنه. آب آن از رود خانه بابل و چاه. محصول آن پنبه، صیفی، غلات، سبزی، حبوب و کنجد است. در حدود 50 باب دکان و پاسگاه شهربانی و شعبه شهرداری و محضر رسمی مرکز حوزۀ آمار و مدرسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ کَ)
دهی است از شهرستان شهسوار با 250تن سکنه. آب آن از رود خانه کاظم رود و محصول آنجا برنج، چای، مرکبات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، رجل امره، مرد تباه چشم از نکشیدن سرمه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ)
از مشایخ. او راست: اسرارالنقطه و شرحی بر فصوص الحکمه، بسال 786 ه. ق. / 1384 میلادی درگذشته. (از لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 265)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
موضعی است در پازوار از مشهدسر مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ)
رابینو آن را در جملۀ قری و قصبات بارفروش و مشهدسر و فرح آباد یاد کند. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 119 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهات بارفروش مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 160)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام موضعی به هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 125 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ)
دهی از دهستان پازوار بخش بابلسر شهرستان بابل، واقع در 7000گزی شمال بابل، کنار شوسۀ بابل به بابلسر. دشت. معتدل مرطوب مالاریائی با 180 تن سکنه. مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چاه. محصول پنبه، کنجد، باقلا، صیفی، غلات. شغل اهالی زراعت. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
موضعی از بارفروش مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 119 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اُ کَ)
نام محلی است در تنکابن. (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 25 و ترجمه فارسی ص 48) ، ملجاء و معاذ. (از ناظم الاطباء) ، جای چشم داشت و محل توقع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
از توابع اسفیورد شوراب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای نزدیک نهرودبار کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان رود شهرستان نوشهر، از توابع رستاق.، نام مرتعی در آمل، از توابع یخکش بهشهر، از توابع ولوپی قائم
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گنج افروز واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بندپی بابل که تلفظ فارسی آن احمد کلا است
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی قارچ سمی و هرمی شکل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع نرم آب دو سر ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ولوپی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از ماه های تبری معادل اسفندماه خورشیدی، نوروز ما
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی در بابل، از توابع دهستان بابلسر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بالاتجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی خوراک که از آرد و سیب زمینی و دوشاب پزند
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بالا تجن قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان اوزرود نور
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دابوی جنوبی بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان شیرگاه سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بندرج ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
بیضه ی حیوان، نوعی قارچ سنتی، در باور عوام از آن به عنوان
فرهنگ گویش مازندرانی